آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 306
بازدید ماه : 551
بازدید کل : 125175
تعداد مطالب : 374
تعداد نظرات : 120
تعداد آنلاین : 1
داستان عشق غم انگیز
یک دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود. بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه. روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت "اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن. ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت!!
نتیجه اخلاقی این ماجرا. پسرهای مهندسی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند!!!!
این نظر توسط حسن مرادی در تاریخ 1390/11/13/4 و 11:08 دقیقه ارسال شده است | |||
[Comment_Gavator] |
سلام وب خوبی دارید به من هم سری بزنیـــــــد خوشحال میشم یاعلــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــی |